بازرس آموزش وپروش وسط سال میره سر کلاس.
بعد از معرفی خودش میخواد ببینه شاگردا چقدر اطلاعات دارن. ازیکیشون میپرسه:
میدونی درب خیبر رو چه کسی کنده؟
بچه میزنه زیرگریه و میگه: آقا بخدا ما نکندیم.
به معلمش میگه: این محصلت داره چی میگه؟؟؟
معلم میگه: راست میگه، من میشناسمش، بچه خوبیه، از این کارها نمیکنه.
بازرسه عصبانی میره پیش معاون و جریان رومیگه، اونم میگه:شما اصلا خودتو ناراحت نکن. چقدرخسارتشه تاخودم تقدیم کنم.
بازرس دیگه جوش میاره و میره پیش مدیر و کل ماجرا رو تعریف میکنه.
مدیر میگه: آقا ما شیفت بعد از ظهرم داریم، حالا از اونام بپرس شاید اونا کنده باشن؟!؟!
مکالمه ما و دوستان در دوران دبستان:
الو منزل علیزاده؟
بله بفرمایید
علیزاده هست؟
شما؟
.
.
.
من بغل دستیشم
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺭﻓﺘﻪ ﺳﻔﺮﻩ ﺧﻮﻧﻪ
ﻣﻮﻗﻊ ﺭﻓﺘﻦ ﮐﺎﺭﺕ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺻﺎﺣﺐ ﺳﻔﺮﻩ ﺧﻮﻧﻪ
ﮔﻔﺘﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﮐﺸﯿﺪﯾﻦ ! ؟
ﮔﻔﺘﻪ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ .. !
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺻﺎﺣﺐ ﺳﻔﺮﻩ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺎﻻﯼ ﺩﺭﺧﺖ ﻻﯼ ﺷﺎﺥ
ﻭ ﺑﺮﮒ ﻗﺎﯾﻢ ﺷﺪﻩ
ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﻦ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻧﻤﯿﺎﺩ !
ﺑﺎ ﺳﻨﮓ ﻫﻢ ﺯﺩﻥ
ﻧﯿﻮﻓﺘﺎﺩﻩ ﻣﯿﮕﻪ ﻣﻦ ﮐﻼﻏﻢ
ﺑﻪ یارو ﻣﻴﮕﻦ ﺑﺎ ﺳﻮﺋﻴﺲ ﺟﻤﻠﻪ ﺑﺴﺎﺯ ﻣﻴﮕﻪ: ﻣﻦ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺎ ﻫﻴﭽﯽ ﺟﻤﻠﻪ ﻧﻤﻴﺴﺎﺯﻡ،ﺗﻮ ﺩﺍﺭﯼ ﺍﺯ ساده ﺑﻮﺩﻥ ﻣﻦ ﺳﻮﺋﻴﺲ ﺗﻔﺎﺩﻩ ﻣﻴﮑﻨﯽ!!
دعوای دو بچه.......
بچه اولی =ماشین ما بهتره
بچه دومی = نه! ماشین ما بهتره
بچه اولی=خونه ما بهتره
بچه دومی =نه! خونه ما بهتره
بچه اولی =مامان من بهتره
بچه دومی = اره بابای منم همینو میگه!!!
مامان من خیلی دمکراسه
میدونی چرا؟ چون وقتی میخواد فحشم بده اول نظرمو میپرسه :|
مثلا میگه؟
میخوای فحشت بدم؟
میخوای بهت بگم احمق؟
میخوای بهت بگم بیشعووووور؟
میخوای بهت بگم نفهم؟
میخوای بهت بگم...... بـــــــــــــــــــــــــــــوق؟ :|
ﺷﺮﻁ ﻣﯿﺒﻨﺪﻡ
ﻫﻤﯿﻦ ﺳﻮﺳﮎ ﺍﮔﻪ ﺻﻮﺭﺗﯽ ﺑﻮﺩ .
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺩﺧﺘﺮﺍ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﻦ ﻻﯼ ﺩﻓﺘﺮ ﺧﺸﮏ ﻣﯿﮑﺭﺩﻥ
ﺭﻭﺯﯼ5 ﺩﻓﻌﻪ ﺑﻮﺳﺸﻮﻥ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ ﻣﯿﮕﻔﺘﻨﺪ
ﻋﺠﯿﺠﻢ
دیشب داشتیم تلویزیون میدیدیم
یه دفه یه بچه ای رو نشون داد که پستونک دهنش بود . . .
یهو بابام زد زیر خنده......
گفتم چی شده؟
گفت یاد بچگیات افتادم, وقتی گریه میکردی انگشت بزرگ پامو میکردم تو حلقت چون شور بود خوشت میومد ساکت میشدی
خانمه به شوهرش پیامک میده:
سلام عزیزم، اگه موافقی بریم خونه مامانم عدد "۱"
و اگه میخوای بریم خونه مامانت
"سینوس ۲۳به توان ۷ تقسیم بر ۲/۷۶۳ ضربدر ۶۵۷
رادیکال ۵ به توان ۲ تانژانت ۷۸۶ مبنای ۲۱" رو پیامک کن!!!
.
.
.
.
.
.
.
جواب شوهر جالبه!
.
.
.
.
.
۰/۰۵۷۳۸۷۷۷۳۲۵
ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺭﻓﺘﻪ ﻫﻮﯾﺞ ﺧﺮﯾﺪﻩ ﻣﯿﮕﻪ ﻋَﻘﻠﺖ ﮐﻪ ﻧﺎﻗﺼﻪ ، ﻣﻐﺰﺗﻢ ﮐﻪ ﮐﺎﺭ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ ﺑﮕﯿﺮ ﺍﯾﻦ ﻫﻮﯾﺠﻮ ﮐﻮﻓﺖ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﭼﺸﻤﺎﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻘﻠﺐ ﮐﺎﺭ ﮐﻨﻪ !
.جاتون خالی رفتم امتحان دادم...
.
.
.
.
چندتا سوالو لایک کردم
زیرچند تاشم کامنت گذاشتم
بقیه سوالاهم درحدم نبودن بلاک کردم :|
ﺳﺮ ﺟﻠﺴﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﯾﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﻢ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ
.
.
.
.
.
.
ﻣﻨﻢ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﻬﺶ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﻣﯿﺪﺍﺩﻡ ﮐﻪ ﭼﺠﻮﺭﯼ ﺗﻘﻠﺐ ﮐﻨﻪ !
. ﺍﻭﻧﻢ ﻓﻘﻂ ﮔﻮﺵ ﻣﯿﺪﺍﺩ،
ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﮐﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ ﭘﺎ ﺷﺪ ﻭﺭﻗﻪ ﻫﺎﺭﻭ ﭘﺨﺶ ﮐﺮﺩ
هول هولکی کوبیدم به در توالت که یعنی زودتر بیا بیرون
طرف ریلکس زمزمه کرد:
خمیردندون که نیست فشارش بدم بیاد بیرون.
یعنی تا حالا دلیل به این نازی قانعم نکرده
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺭﻓﺘﻢ ﻧﺸﺴﺘﻢ ﺗﻮ
ﻣﺎﺷﯿﻦ٬ﻧﻮﺑﺖ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺑﻮﺩ..
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺳﺮﻫﻨﮕﻪ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﮔﻔﺖ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻦ ﺑﺮﻭ ﻋﻘﺐ
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﺮﺩ ﺍﻭﻣﺪ ﭘﯿﺶ ﻣﻦ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﻋﻘﺐ ﻧﺸﺴﺖ ..
ﻣﻦ ﮐﻪ ﻫﻤﻮﻧﺠﺎ ﮐﺎﺭﺗﮑﺲ ﺭﻭﭘﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩﻡ
ﺭﻓﺘﻢ ...ﭼﻨﺪ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺑﻌﺪ ﺻﺪﺍﯼ ﺷﻠﯿﮏ ﮔﻠﻮﻟﻪ ﺍﻭﻣﺪ
ﺭﻓﺘﻢ ﺩﯾﺪﻡ ﺳﺮﻫﻨﮕﻪ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﮐﺸﺘﻪ !!!....
نظرات شما عزیزان:
zeynab
ساعت13:06---31 شهريور 1394
آخریه بامزه بود